آهنگ صدای اذون میاد محمد حشمتی
سحرا وقت دعا
من به پرباری ابرم
به سبکبالی باد
با خدا حرف می زنم
با خدا که موج نورش
توی لحظه هام میاد
اون خدایی که همه عالم از اوست
رو بلندی پای ابرا میشینه
می دونم که های های
گریه هامو می شنوه
می دونم که اشکامو میبینه
صدای اذون میاد
صدای اذون میاد
می پیچه تو نفس ساده صبح
رو لبم نشسته آه و
دل من غرق گناه
سر می ذارم روی سجاده صبح
سحرا وقت دعا
من به پرباری ابرم
به سبکبالی باد
با خدا حرف می زنم
با خدا که موج نورش
توی لحظه هام میاد
اون به محراب یقینم می بره
به سراپرده دینم می بره
اون تسلای وجود
سر هر بود و نبود
به شکوه لحظه های
بهترینم می بره
اون که تاریخ بلند کبریاش
تو دلا غریضه ستایشه
سر به سجده ش می ذارم تا بمیرم
واسه رفتن تن من یه خواهشه
واسه رفتن تن من یه خواهشه
سر به سجده ش می ذارم تا بمیرم
واسه رفتن تن من یه خواهشه
صدای اذون میاد
صدای اذون میاد
می پیچه تو نفس ساده صبح
رو لبم نشسته آه و
دل من غرق گناه
سر می ذارم روی سجاده صبح
سحرا وقت دعا
من به پرباری ابرم
به سبکبالی باد
با خدا حرف می زنم
با خدا که موج نورش
توی لحظه هام میاد