آهنگ شمع بی نور مهرپویا
درمیان گریه هایت
همچو یک شمع مذابم
درمیان در آرزوت
چون کویری در سرابم
چشمه ای خشکیده بر موج آبم
من سرودی در گلو بگرسته هستم
من چو فانوسی به باغ بی کسی مها گرفتم
شمع بی نورم که در فانوس جانم جا گرفتم
نوری تنهایم که در تنهایی تو
نوری تنهایم که در تنهایی تو
رفته است زیاد یاران بی تابی
مهر غم در جان من بشکسته
وای بر من وای بر من وای بر دل
من چو فانوسی به باغ بی کسی مها گرفتم
شمع بی نورم که در فانوس جانم جا گرفتم
نور تنهایم که در تنهایی تو
نور تنهایم که در تنهایی تو
رفته است زیاد یاران بی تابی
مهر غم در جان من بشکسته
وای بر من وای بر من وای بر دل